معنی شعر تغزلى لاتین
حل جدول
لغت نامه دهخدا
لاتین. (اِخ) لاطین. لاتن.
شعر
شعر. [ش ُ] (ع مص) شَعْر. (ناظم الاطباء). شعر نیکو گفتن. (از اقرب الموارد). رجوع به شَعْر شود.
شعر. [ش ِ] (ع مص) شَعْر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). شعر نیکو گفتن. (منتهی الارب). شعر گفتن هرچه باشد. (آنندراج). و رجوع به شَعْر شود. || چیره شدن به شعر بر کسی. (ناظم الاطباء). || دریافتن و دانستن. (آنندراج) (غیاث اللغات). دانستن. (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی). دانستن از طریق حس. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به شَعْر شود.
شعر. [ش َ] (ع مص) دانستن و دریافتن چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دانستن. (المصادر زوزنی). رجوع به شِعر و شِعره یا شَعره یا شُعره و شِعری ̍ و شُعری ̍ و شعور و شعوره و مشعور و مشعوره و مشعوراء شود. || شعر نیکو گفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ماکان شاعراً و قد شعر؛ شاعر نبود ولی شعر نیکو می گفت. (ناظم الاطباء). شاعر شدن. (از اقرب الموارد). || چیره شدن بر کسی در شعر. (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء). || شعر گفتن خواه خوب خواه بد. (ناظم الاطباء). شعر گفتن هرچه باشد. (منتهی الارب). شعر گفتن کسی را. (از اقرب الموارد). || موی را داخل موزه کردن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || در جامه ٔ شعار خوابیدن با زن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
فرهنگ فارسی آزاد
لاتِین، Latin یا زبان لاتینی یا لاتِینِیَّه کل مأخوذ از نام لاتیوم Latium است که منطقه ای بوده مستقل و با مدنیت و زبان مخصوص در وسط و شمال ایطالیا که در قرن سوم قبل از میلاد تابع امپراطوری روم گردید و زبان لاتین لسان رسمی امپراطوری شد -امروزه این زبان در ادبیات کلیسای کاتولیک رومی وجود دارد،
شعر
شِعْر- شَعْر، (شَعَرَ- یَشْعُرُ) شعر گفتن (سرودن)، شعر خواندن،
فرهنگ معین
(اِ.) از زبان های هند و اروپایی، زبان باستانی مردم ایتالیا.
فرهنگ عمید
از شاخههای زبانهای هندواروپایی که تا قرون اخیر زبان علمی و کلیسایی در کشورهای اروپای غربی بود،
الفبای این زبان که از الفبای یونانی باختری گرفته شده و بعدها اساس و بنیان الفباهای اروپای غربی قرار گرفت،
(صفت) ویژگی آنچه از زبان و فرهنگ روم باستان گرفته شده است،
فارسی به ایتالیایی
latino
فارسی به عربی
اغنیه، شعر، قافیه، قصیده
معادل ابجد
2498